عشق مامانی، امیرعلی جونعشق مامانی، امیرعلی جون، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
عشق دومم،امیرپویانعشق دومم،امیرپویان، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

امیرعلی و امیرپویان عشق مامان و بابا

5ماهگی

عزیز دلم امروز 5ماهه شد الهی قربونش برم (الان که دارم مینویسم سرکارم و حسابی دلم براش تنگ شده دائم عکسهاشو از گوشیم نگاه می کنم ) 5ماه به خوبی و خوشی گذشت و علی قشنگم روز بروز شیرینتر میشه دیگه کاملا یاد گرفته خودش بچرخه ،آواز می خونه ، وقتی میرم کنارش بال بال می زنه ، با صدای بلند می خنده خلاصه من و بابییش را عاشق خودش کرده اینقدر که بعضی مواقع دلمون می خواد بخوریمش دیگه باید کم کم بهش غذای کمکی بدم امروز می خوام براش حریره بادوم درست کنم ببین واکنشش چطوره اینم یک تولد کوچولو با کیکی که خودم براش پختم     یادم رفته بود بگم تو اعلام نتایج ترم بهمن دیدم ، ارشد هم قبول شدم و وقتم کمتر و کمتر شده اما خداراشکر همه د...
26 اسفند 1392

اولین خسارت

ماشالله پسر نازم داره شیطون میشه  و تو بغل آروم نمی مونه دوست داره همه جا را با دقت ببینه دیروز که با خودم آوردمش سرکار تو بغلم بود دائم با موس بازی می کرد یکدفعه دست انداخت فنجون چای را انداخت رو زمین و شکست من تو اون لحظه امیرعلی : و حالا مجبور شدم به تلافی خرابکاری دیروز آقازاده،  یک فنجون از خونمون بیارم دیگه بابایی و مامانی باید آماده بشن پسری با توپ بزنه شیشه بشکنه و ...   راستی پسرم از حریره بادوم خوشش اومد، خیلی با ولع و هیجان هم می خوره فکر کنم شیرم دیگه براش کمه چون این ماه هم خوب وزن نگرفته بود وای چقدر لذت بخشه تو یک ظرف کوچولو چندتا قاشق غذا درست کردن اگه بابایی خونه باشه، میگه ب...
21 اسفند 1392
1